سرویس سیاسی سراج24: سرتیپ شهید جواد فکوری (1317 - 1360) وزیر دفاع در کابینه محمد علی رجایی و فرمانده نیروی هوایی ارتش در سال 1359 بود. وی با شروع جنگ ایران و عراق به عنوان یکی از طراحان عملیاتهای نیروی هوایی به کار خود ادامه داد و سرانجام در مهر ماه 1360 در حین بازگشت از جبهه جنوبی جنگ به تهران، بر اثر سقوط هواپیمای حامل، به شهادت رسید.
***-زندگینامه
شهید جواد فکوری، در دی ماه سال 1317، در محله (چرنداپ) در تبریز به دنیا آمد. پدرش فردی مذهبی و کاسب بود. در شهریور 1320، زمانی که ایران از شمال و جنوب اشغال شد و قحطی دامن مردم را گرفت، کسب و کار پدرش هم کم رونق شد. به خاطر همین عدم رونق بازار به همراه خانواده اش به تهران مهاجرت کرد و در این شهر اقامت گزید.
شهید فکوری در تهران بزرگ شد و دوران تحصیل را سپری کرد. علاقه ی زیادی به خلبانی داشت به همین دلیل خیلی سریع در خلبانی پیشرفت کرد. پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز در ایران جهت تکمیل دوره تخصصی پرواز به کشور آمریکا اعزام و موفق به دریافت گواهینامه خلبانی بر روی هواپیمای اف 4 شد. پس از آن به ایران بازگشت و با درجه ستوان دومی در پایگاه یکم شکاری مهرآباد مشغول خدمت گردید.
بعد از پیروزی انقلاب شهید فکوری به عنوان فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد وحکمش را از امام دریافت کرد. یک سال بعد هم با حفظ سمت وزیر دفاع در کابینه شهید رجایی شد.
***-دوران تحصیل
شهید فکوری برای گذراندان دوره تحصیلات ابتدایی وارد مدرسه اقبال می شود و پس از آن تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان مروی تهران آغاز و در سال 1337 مدرک دیپلم خود را با موفقیت کسب می کند. وی دارای هوشی سرشار و ذهنی خلاق بود و در طول دوران تحصیل همواره یکی از شاگردان موفق و ممتاز کلاس به شمار میآمد.
شهید فکوری در سال 1337 در آزمون سراسری دانشگاه شرکت کرد و در رشته پزشکی پذیرفته شد اما به دلیل علاقه وافری که به آموختن فن خلبانی داشت انصراف داده و در مهر ماه همان سال به استخدام دانشکده خلبانی نیروی هوایی درآمد. یک سال تمام دوره های مختلف را گذراند تا بتواند پس از اتمام دورههای مقدماتی اولین پرواز مستقل خود را در خرداد ماه 1339 با یک فروند هواپیمای تی 33 و به مدت یک ساعت و نیم بر فراز آسمان دوشان تپه در وضعیت های مختلف انجام دهد تا پس از یک فرود درست و دقیق مورد تشویق استاد خلبان قرار گیرد.
پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز در ایران جهت تکمیل دوره تخصصی پرواز به کشور آمریکا اعزام و پس از 82 هفته با 263 ساعت پرواز با انواع هواپیماهای شکاری موفق به دریافت گواهینامه خلبانی بر روی هواپیمای اف 4 در سال 1342 شد.
***-قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
دینم را به درجه نمی فروشم
جواد بسیار مذهبی بود و آن روزها ارتش، مخصوصاً نیروی هوایی شاه جایی نبود که یک آدم مذهبی بتواند محیطش را راحت تحمل کند. در مدت حضور در شیراز، فکوری چهار، پنج سال مطالعات گسترده بر ادیان مختلف انجام داد که این مطالعات باعث گرایش شدید او به اسلام شد. نماز به موقع، قرآن و روزهاش ترک نمیشد.
در آن زمان تیمسار ربیعی فرمانده پایگاه شیراز بود. یک روز ربیعی در ماه رمضان ساعت 10 صبح فکوری را برای صرف نوشیدنی به دفترش دعوت کرده بود. فکوری هم که روزه دار بود نرفت. چند روز بعد تیمسار ربیعی همسر ایشان را می بیند و گله می کند. در بازگشت همسر فکوری به او میگوید: «امسال، سال درجهات است. با ربیعی سر ناسازگاری نگذار» اما او تأکید می کند:« دینم را به درجه و دوره نمیفروشم.»
همسر شهید فکوری از زندگی در آمریکا قبل از انقلاب میگوید:
«وقتی شنیدیم سینما رکس آبادان سوخته، جواد تلاش کرد برگردد. آن قدر در خانه عکس از ایران زده بودیم که علی سه ساله ما همین که تلویزیون، نقشه ایران را نشان میداد، ذوق میزد و میگفت، «ایان! ایان!» جواد تمام مدت یا پای تلویزیون بود یا کنار رادیو. دلم دائم شور میزد. آنجا که بودیم پیشنهاد کردند در ارتش امریکا بماند، ولی او فقط پوزخندی میزد. میگفتم: «جواد! دست کم با 30 هزار دلاری که از ایران آوردهای، در اینجا خانهای چیزی برای بچهها بخر. در آینده به دردشان میخورد.» میگفت: «این پول از ایران آمده و باید در همان مملکت هم خرج شود.»
در اسفند سال 57 به ایران برگشتیم. من دلم دائم شور میزد که نکند بگویند افسر شاه است و او را بگیرند و اذیت کنند. جواد گفت: «این همان ایرانی است که برایش آن همه رنج بردم. من ایران را این طوری میخواستم.»»
***-پس از پیروزی انقلاب اسلامی
شهید فکوری در همان هفتههای اول پیروزی انقلاب، روزهایی که عده ای به فکر رفتن از ایران افتاده بودند، به وطن بازگشت و در جایگاه فرمانده پایگاه شکاری روانه تبریز گردید. شهری که در آن متولد شده بود اما در تبریز و گوشه و کنار شهر درگیری بود بدین ترتیب، از همان آغاز انقلاب در تبریز گرفتار ماجرای جدایی طلبان حزب خلق مسلمان شد.
بدنبال ناآرامیها و شورش هواداران حزب خلق مسلمان در شهر تبریز که شامل گروهی از پرسنل پایگاه دوم هم میشدند، تا جایی پیش رفت که این گروه وی را به گروگان گرفتند. پس از 48 ساعت، شماری از کارکنان نیروی هوایی او را رهایی میبخشند و با کمک خلبانان انقلابی و انجمن اسلامی پایگاه هوایی تبریز، عناصر فریب خورده را، دستگیر و به دادستان میسپارند. علیرغم محدودیتهای موجود او موفق به سرکوب شورش و بازگرداندن نظم به پایگاه دوم شکاری و شهر تبریز شد. به دنبال این موفقیت وی به تهران احضار و به فرماندهی پایگاه یکم شکاری مهرآباد منصوب شد.
***-فرماندهی نیروی هوایی ارتش
فکوری در تمام دوران خدمتش در ارتش، به عنوان فردی مذهبی و قاطع شناخته میشد، به همین علت پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای مسؤولیتهای گوناگونی برگزیده شد. در هفتم خرداد 1359 به علت جدیت و پشتکاری که در مسؤولیتهای محوله از خود نشان داد، پس از دیدار با مرحوم حاج احمد خمینی(ره)، فرزند بزرگوار امام خمینى(ره) و گفتگوی آنها، به سمت فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهورى اسلامى ایران منصوب شد تا بتواند به اوضاع آشفته آن زمان سروسامانی بدهد.
فکوری در شرایطی فرمانده نیروی هوایی ارتش شد که بعد از کودتای نافرجام نوژه (در 18 تیر ماه 1359 فاش شد)، شیرازه امور از هم پاشیده شده بود. عناصر وابسته، با طرح مسائل انحرافی و شعار انحلال ارتش درصدد آشوب بودند اما در دوران فرماندهی او در نیروی هوایی انسجام نیرو و برقراری انضباط نظامی و توجه به سلسله مراتب فرماندهی آغاز شد و تا زمان شهادتش در این زمینه پیشرفتهای مهمی به دست آورد، به طوری که نهاجا به تنهایی پس از آغاز جنگ تا ماهها بعد در برابر ارتش عراق ایستادگی کرد.
***-معلم خلبانی خلبانان اف 4 و اف 5 نیروی هوایی
شهید فکوری خلبان ورزیده و کاردانی بود که شجاعت کمنظیر او به الگوی بسیار خوبی برای خلبانان جوان تبدیل شده بود. وی بعد از گذراندن دوره ی اول آموزشی خود در آمریکا (دوره های آموزشی خلبانی هواپیمای اف 4) و کسب درجه ستوان دومی به ایران بازگشت. از آنجا که خلبانانی که موفق بودند باید آموخته های خود را به دیگران نیز منتقل میکردند، شهید فکوری به عنوان معلم خلبانان اف 4 در پایگاه های تهران (به مدت 3 سال)، همدان (به مدت 3 سال) و شیراز (به مدت 8 سال) به آموزش خلبانان پرداخت.
معلم خلبانان اف 5
با تجهیز نیروی هوایی به هواپیماهای مافوق صوت اف 5 برای پرواز، شهید فکوری برای آموزش دوره خلبانی با هواپیماهای مدرن انتخاب شد و پس از گذراندن این دوره ها به عنوان یکی از اولین معلم خلبانان هواپیمای اف 5 برگزیده شد.
***-انتصاب به وزارت دفاع
شایستگی جواد فکوری در مسؤولیت فرماندهی و ساماندهی نیروی هوایی باعث شد، در بیستم شهریور 1359 پس از نخست وزیری شهید محمدعلى رجایی با حفظ سمت، به عنوان وزیر دفاع برگزیده شود. او چون معتقد به انجام درست وظایف بود، برای اینکه کوتاهی در وظایفش نکرده باشد، سه روز در نیروی هوایی و سه روز در وزارت دفاع خدمت میکرد.
***-طراحی عملیاتهای مهم
کمان 99
با حمله و تجاوز نیروی هوایی عراق، نیروی هوایی ایران به ناچار با نیروی عراق درگیر شد و طرح نبرد البرز برای مقابله با نیروی هوایی عراق ابلاغ گردید. در 31 شهریور 59 رژیم عراق ناجوانمردانه به 15 پایگاه نیروی هوایی ایران حمله کرد. عراق با توجه به پیشبینی خود که توان نظامی نیروی هوایی ایران را 30 درصد در نظر گرفته بودند میخواست راه را برای نفوذ بیشتر به کشور باز کند. خلبانان نیروی هوایی با انجام عملیاتی به نام انتقام پاسخ محکمی به پایگاه های هوایی عراق دادند. آنها در این عملیات پایگاه هوایی شعیبیه، در بصره و پایگاه کوت را مورد حمله قرار دادند. فرماندهان با این حمله میخواستند نشان دهند که مقابله به مثل فایدهای ندارد و عراق از حمله دوباره صرفنظر کند اما نیروی هوایی عراق به این امر راضی نبود و باعث شد تا نیروی هوایی عراق با یکی از بزرگترین و سهمناکترین پاسخ های هوایی جهان مواجه شود.
پرسنل نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی با دستور فرمانده نیروی هوایی سرتیپ شهید "جواد فکوری" که شخصاً در طرح این عملیات شرکت داشت، شبانه مشغول طراحی، طرح عملیاتی البرز شده و طرح عملیات در واپسین دقایق شامگاه 31 شهریور 59 آماده میشود. در همین حین کلیه خدمه فنی تا صبح بیدار بودند تا بمبهای MK82/83/84، بمبهای خوشه ای، موشک های ماوریک، موشک های حرارتی و موشک های راداری را بر روی جنگنده ها لود کنند.
در 1 مهر 1359 با ابلاغ رمز کمان 99، 140 فروند هواپیمای جنگنده بمب افکن به پشتیبانی 60 فروند هواپیمای رهگیری شکاری و سوخت رسان این عملیات را اجرا کردند. عملیات کمان 99 نمادی بود از پرتاب آتش خشم ملت ایران در برابر متجاوز که به دلیل یادآوری حماسه آرش کمانگیر در تعیین مرزهای ایران و توران و طرح 99 صفحه ای البرز این نام برایش انتخاب شده بود. در این عملیات پایگاه تبریز با 48 فروند هواپیمای تایگر، پایگاه موصل در نینوا را در هم کوبیدند، پایگاه همدان با 16 فروند هواپیمای فانتوم به پایگاه کوت در میسان حمله کردند، پایگاه شکاری دزفول با 40 فروند هواپیمای تایگر، پایگاه ناصریه را در هم کوبیدند، پایگاه بوشهر، پایگاه شعیبیه در استان بصره عراق را با 12 فروند فانتوم نابود کردند و پایگاه مهرآباد تهران با 12 فروند هواپیمای فانتوم، پایگاه الرشید در جوار نجف را در هم کوبیدند. نابودی این پایگاه به عنوان یکی از مهمترین پایگاه های رژیم بعث توان نظامی عراق را بسیار کاهش داد.
این عملیات عمده ترین عملیات تاکتیکی در عرف جهان هوانوردی نظامی محصوب میشود. با این عملیات که بازتاب بسیار زیادی در جهان داشت، خبرگزاری ها این پرواز را اعجاب برانگیز توصیف کردند اما، آنچه بیشتر به چشم میخورد، ضربه روحی شدیدی بود که به عراق و سیاستمداران آمریکایی وارد شد.
تأثیرات عملیات کمان 99 بر دشمن
عملیات کمان 99 در همان روز دوم جنگ با ریزش 400 هزار پوند مهمات بر روی پالایشگاه های عراق انجام شد و یکی از نتایج آن انهدام پالایشگاهها و فرآوردههای نفتی عراق بود که به منظور کاهش تجارت نفتی این کشور انجام شد. در آن زمان 350 میلیون تن نفت از عراق به ترکیه میرفت که در آن سال و سالهای بعد از آن، این میزان به صفر رسید. در آن عملیات هم چنین بیش از 150 هزار پوند مهمات بر روی نیروگاههای برق در عراق ریخته شد و این مسأله موجب فلج شدن نیروگاه های برق آن کشور شد.
عملیات اچ 3
عملیات اچ 3 یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی دنیاست که به نام "فانتومها" ثبت شده است. فانتومهای ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز در فروردین 1360، پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ 3، واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را بکلی نابود کردند.
در این زمان، شهر آبادان از سه طرف در محاصره بود و نیروی های زمینی عراق میتوانستند با پشتیبانی هوایی به هدف اصلی خود که همانا اشغال آبادان بود، برسند. در همین هنگام عراقی ها که هنوز خاطره حمله 140 فروندی روز اول جنگ را فراموش نکرده بودند، به این فکر افتادند که شاید در آستانه این عملیات، پایگاه های هوایی آنها مورد هدف عقابان تیز پرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی قرار گیرد. لذا تصمیم گرفتند که کلیه هواپیماهای اصلی خود را به نقطه ای منتقل کنند که هیچ اسکادران از جان گذشته ایرانی نتواند به آن جا برسد و آن را هدف قرار دهد. پس با هماهنگیهای لازم، در تاریخ 21 دی سال 1359، عراق بخشی از هواپیماهای عملیاتی خود را به مجموعه پایگاه های الولید در غرب عراق و در نزدیکی مرز اردن انتقال داد. این پایگاه خود به یک پایگاه اصلی و دو پایگاه فرعی تقسیم می شود که به آن "اچ 3" می گفتند و از پدافند قدرتمندی نیز برخوردار بود.
چندی بعد نیروی هوایی ایران از انتقال هواپیماهای عراقی مطلع شد و سرتیپ شهید جواد فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی، در 15 بهمن سال 59 در جلسه فرماندهان نیروی هوایی پیشنهاد حمله به این پایگاه ها را مطرح نمود که برای طرح ریزی این عملیات، بخش ویژه طرح های نیروی هوایی کار روی آن را آغاز کردند و پس از مدتی این کار غیر ممکن قلمداد شد، اما هنوز کار بر روی طرح هایی برای حمله به این پایگاه در دست اقدام بود.
در همین حین مرحوم سرلشکر خلبان بهرام هوشیار در این خصوص طرحی را آماده و به صورت محرمانه با شهید فکوری مطرح کرد. شهید فکوری بعد از مطالعه این طرح، آن را عملی دانست و موافقت خود را با آن اعلام کرد ولی این عملیات 2 بار به دلیل خیانت عوامل نفوذی و همچنین اطلاع عراق، لغو شد لذا در جلسه ای قرار بر این شد که شهید فکوری شکست این طرح را اعلام کند اما به صورت کاملاً سری و محرمانه فرج الله براتپور را که از معاونین عملیات یکی از پایگاه های هوایی بود، احضار کرد و اجرای مأموریتی سری، مهم و حیاتی را به ایشان ابلاغ و تأکید کرد که شخصاً فرماندهی دسته پروازی را برعهده بگیرد. طراحی این عملیات به گونه ای بود که به خاطر سری بودن مجبور بودند هواپیماها و مهمات مورد نیاز را کاملاً پنهانی مجهز و آماده کنند. قرار بر این شد که خلبان ها هیچ گونه ارتباط رادیویی با هم نداشته باشند و از زمان شروع عملیات تا پایان آن هیچ گونه تماسی با یکدیگر و یا با پایگاه نداشته باشند. چرا که ممکن بود هم عراقی ها و هم جاسوسان از این عملیات مطلع شوند. تمام ارتباطات مخابراتی پایگاه و منازل سازمانی نیز قطع شده بود.
طرح عملیات
سرانجام روز موعود فرا رسید. در ساعت یک بامداد روز 15 فروردین ماه سال 1360، خلبانان منتخب، بدون اطلاع قبلی، به پست فرماندهی فرا خوانده شدند. 10 فروند فانتوم مسلح(8 فروند اصلی و 2 فروند رزرو)، در شرایط کامل حفاظتی از پایگاه شهید نوژه همدان به پرواز درآمدند و به سوی دریاچه ارومیه پرواز کردند. هواپیماها آنجا در ارتفاع پست به دو فروند تانکر سوخت رسان رسیده بعد از سوختگیری، از نوار مرزی ترکیه وارد عراق شدند و در آن جا بعد از سوخت گیری مجدد از دو تانکر که از مسیر بین المللی خارج شدهبودند، به سمت پایگاههای الولید رفتند و بعد از بمباران آنجا از همان مسیر به پایگاه بازگشتند.
عراقی ها که هیچ گاه فکرش را هم نمیکردند نیروی هوایی ایران چنین شجاعانه عملیاتی را طرح ریزی کند، مشغول انجام کارهای روزمره خود بودند و فکر میکردند این هواپیماها از طرف ترکیه است. پس از مدتی و بعد از بمباران پایگاه ها، صدام دستور حمله به هواپیماهای ایرانی را داد اما خلبانان شجاع با افزایش سرعت خود به مرزهای ایران وارد شدند و دیگر هواپیماهای عراقی جرأت تعقیب آنها را نداشتند.
دیدار با امام خمینی(ره)
سه روز پس از این عملیات، در تاریخ 1360/1/18 بدون هیچ تشریفاتی، کلیه خلبانان شرکت کننده در این عملیات به حضور حضرت امام خمینی(ره) رسیدند و شهید فکوری به عنوان فرمانده نیروی هوایی و اجرا کننده عملیات گزارشاتی را به امام خمینی(ره) دادند. این عملیات تأثیر بسزایی در روحیه رزمندگان اسلام داشت، به طوری که چند ماه بعد عملیات موفق ثامن الائمه انجام شد و در پی آن نیز عملیات موفق طریق القدس و بیت المقدس با موفقیت کامل و باز هم با پشتیبانی مناسب نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، انجام گرفت.
***-پایگاه تبریز به نام وزیر دفاع شهید
پایگاه دوم شکاری تبریز واقع در شمالغرب کشور، اولین جایی بود که شهید فکوری پس از بازگشت به ایران در آن خدمت کرد؛ این پایگاه نقش زیادی در جریان جنگ تحمیلی ایفا کرد و تعدادی زیادی از عملیاتهای هوایی با محوریت اف 5 ها از این پایگاه صورت گرفت. بعدها و پس از شهادت سرتیپ فکوری، این پایگاه به نام ایشان تغییر نام داد و به پایگاه شهید جواد فکوری نامگذاری شد.
***-کناره گیری از وزارت و فرماندهی نیروی هوایی
پس از فرار خائنانه بنی صدر، رئیس جمهور معزول و مسعود رجوی، رهبر سازمان منافقین به وسیله یک فروند هواپیمای 707 نیروی هوایی در سال 1360 از ایران، سیل اتهامات به سوی فکوری سرازیر شد و تا جایی پیش رفت که منجر به استعفای او از وزارت دفاع و نیروی هوایی شد. البته پس از این ماجرا سرلشکر فلاحی با حکمی از سوی امام خمینی(ره) ایشان را به سمت مشاور ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب کرد.
ولی ماجرا چه بود؟
نیازهای عملیاتی نیروی هوایی در آن زمان باعث شده بود که هواپیماهای تانکر در طول شبانه روز در آسمان حضور داشته باشند. برای یکی از این پروازها "بهزاد معزی"، خلبانی که شاه را از ایران خارج کرد و با بازگرداندن هواپیمای شاه به ایران چهره قابل قبولی در بین خلبانان داشت، انتخاب شد. او با تهدید کادر پروازی، بنی صدر و رجوی را سوار بر هواپیما می کند و به قصد گشت زنی و سوخت رسانی، به پرواز در میآید. هواپیما بعد از پرواز، مدتی در مسیر تعیین شده بود و بعد از مدتی جهت خود را تغییر داده و با سرعتی زیاد به سمت غرب حرکت می کند.
بلافاصله هواپیماهای شکاری از فرودگاه مهرآباد به پرواز در می آیند. در این هنگام از سوی رادارهای زمینی مرتب به هواپیمای 707 اخطار داده می شود که: «به مسیر برگردید وگرنه هدف قرار میگیرید.» در این زمان فکوری که سراسیمه خود را رسانده است، با حالت عصبانی دستور می دهد که هواپیماهای شکاری که در منطقه پرواز می کنند هواپیمای 707 را تعقیب کنند و پیاپی اخطار بدهند، در صورت عدم بازگشت و تغییر مسیر، توسط هواپیماهای شکاری مورد هدف قرار گیرد و تأکید میکند حتی اگر در تعقیب و گریز از مرز هم خارج شدند ولی به تعقیب ادامه داده تا هواپیما را سرنگون کنند و اگر خود نیز با کمبود سوخت مواجه شدند هواپیما را ترک کنند.
در این هنگام شکاریهای پایگاه همدان نیز به پرواز در می آیند که اثری ندارد. شکاری های مهرآباد هم با 707 حدود 190 مایل فاصله دارند که در این فاصله به هیچ وجه نمی توانستند تانکر را هدف قرار دهند.
اما هواپیما 707 بعد از گذشتن از مرز به فرانسه می رود و بنی صدر میگریزد. همین اتفاق باعث شد تا اتهامات زیادی به فکوری وارد شود و وی از وزارت و فرماندهی نیروی هوایی کنارهگیری کرد.
***-جواد پرواز بی فرود خود را آغاز میکند
شامگاه هفتمین روز مهر ماه سال 1360، بعد از شکسته شدن حصر آبادان در عملیات ثامن الائمه، به فرمان امام خمینی(ره) توسط رزمندگان اسلام، سرداران تصمیم می گیرند که گزارش فتح و پیروزی را به اطلاع امام خمینی(ره) برسانند.
هواپیمای c130 که از تهران برای انتقال مجروحان به اهواز آمده بود به زمین می نشیند. پس از انتقال مجروحین، خلبان از تیمسار فلاحی می خواهد به دلیل این که می خواهد در اسرع وقت مجروحان را برساند، او و همراهان با پروازی دیگر به تهران بیایند که فلاحی موافقت می کند. بعد از انتقال مجروحان به داخل هواپیما، خلبان متوجه می شود که فلاحی، نامجو، فکوری، کلاهدوز و جهان آرا نیز سوار بر هواپیما شده اند. خلبان مجدداً نزد فلاحی می رود و او به خلبان می گوید: «چون هواپیمای دیگری فعلاً نمی تواند پرواز کند ما با شما می آئیم.»
هواپیما به سمت تهران حرکت می کند، همه چیز تا 27 کیلومتری تهران نرمال است که ناگهان صدای انفجار مهیبی در قسمت راست هواپیما روی میدهد. در پی این انفجار برق هواپیما قطع می شود و هواپیما هر چهار موتور خود را از دست میدهد.
در این لحظه هواپیما در وضعیت بدی قرار دارد و با سرعت در حال کم کردن ارتفاع می باشد. خلبان بلافاصله از کادر پرواز می خواهد که چرخ های هواپیما را باز کنند تا در موقع برخورد با زمین، ضربه کم تر باشد. چرخ های سمت راست باز می شود ولی چرخ های سمت چپ ...
فکوری با شنیدن صدای انفجار، سراسیمه به داخل کابین هواپیما می رود و علت را جویا می شود. خلبان با چراغ قوه تمامی علائم کابین را که بر روی صفر بود به فکوری نشان می دهد. که فکوری می گوید: «همه چیز تمام شد، امیدی نیست، به خدا توکل کنید.»
او کابین را ترک می کند و در کنار دیگر سرداران می نشیند و قرآن کوچک جیبی خود را باز کرده و شروع به تلاوت قرآن می کند.
خلبان در آخرین لحظات از طریق باتری هواپیما با برج مراقبت تماس می گیرد و تأکید می کند: «هیچی ندارم، هیچی ندارم.»
لحظاتی بعد از مخابره این پیام، هواپیما به سختی با زمین برخورد می کند و بر اثر برخورد، چرخ قسمت راست هواپیما کنده می شود. خلبان و کمک به سختی و از پنجره کوچک کابین خارج می شوند، در این هنگام کپسول اکسیژن کابین منفجر می شود و کابین خلبان را منهدم می کند. فکوری در حالی که قرآن کوچک جیبی خود را در دست داشت، به همراه دیگر فرماندهان اسلام: سید موسی نامجو، سرلشکر فلاحی، سرلشکر کلاهدوز و سرلشکر جهان آرا در هفتم مهر 1360 به افتخار شهادت نایل میآیند. شهید فکوری به هنگام شهادت 43 سال داشت. پیکر پاک شهید فکوری، در قطعه 24 بهشت زهراى تهران و در کنار آرامگاه شهید مصطفى چمران در خاک آرمید.
***-شهادت سرلشکر فکوری از زبان همسرش
«یک روز جواد هراسان به خانه آمد و گفت: «ساک مرا ببند، میخواهم با تیمسار فلاحی به جبهه بروم.»
برخلاف همیشه نگران شدم و خواهش کردم نرود. به او گفتم:« تو مدّت ها در جبهه بودی، من و بچّهها دوری تو را زیاد تحمّل کرده ایم. به خاطر بچّهها نرو» او برخلاف همیشه شماره تلفنی داد و گفت: «هر وقت کاری بود تماس بگیر؛ ولی من باید بروم.» سهشنبه قرار بود بیاید ولی دوشنبه زنگ زد و گفت: «برگشت ما به تأخیر افتاده و پنجشنبه میآیم.»
آن شب نگرانی و دلشورهام بیشتر شد و بیخوابی به سرم زد. صبح خواب ماندم و برخلاف همیشه اخبار ساعت 8 را گوش ندادم. هنوز خواب بودیم که یکی، یکی دوستانم به بهانههای مختلف به خانه ی ما آمدند و وقتی دیدند من از ماجرا خبر ندارم چیزی نمیگفتند. حتّی ظهر وقتی علی را از مدرسه آوردم متوجّه حضور ماشینهای متعدّد دوستان و آشنایان نشدم که منتظر بودند بعد ازخبردار شدن من از ماجرا، داخل خانه شوند. تا این که پسر داییام که برادر شیری من بود، با من تماس گرفت و خبر را داد. جیغ کشیدم و بی هوش شدم. خیلیها به دیدن من آمدند، ولی بیشتر اوقات بیهوش بودم. حتّی در دیدار با حضرت امام خمینی(ره) هم بیهوش شدم.»
پیام حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت این سانحه
«با کمال تأثر و تأسف خبر دلخراش سانحه هوایی یک فروند هواپیمای نیروی هوایی که حامل شهدا و مجروحین جنگ اخیر بود و منجر به شهادت جمعی از خدمتگزاران به اسلام و ملت شهید پرور ایران گردید که در بین آنان تیمسار سرلشکر ولی الله فلاحی، تیمسار سرتیپ نامجو، تیمسار سرتیپ فکوری و آقای کلاهدوز بودند، واصل گردید.
اینان خدمتگزاران رشید و متعهدی بودند که در انقلاب و پس از انقلاب با سرافرازی و شجاعت در راه هدف و در حال خدمت به میهن اسلامی، به جوار رحمت حق تعالی شتافتند. امید است که پس از پیروزی شرافت آفرین برای ملت و پس از زحمات طاقت فرسا در راه هدف و عقیده، روسفید و سرافراز به پیشگاه مقدس ربوبی وارد و مورد رحمت خاصه واقع شوند.»